بعد از یک غیبت طولانی
سلام عزیز دل مامان ، تو این مدتی که ننوشتم اتفاقات زیادی افتاده ، البته میدونی نه اینکه توی وبلاگ نیام ، میومدم ، اما حس و حال نوشتن نداشتم ، روز عاشورا بود که عموحسن و بردن بیمارستان ، میدونی مامان جون وقتی اینجوری میشه دیگه هیچکس حس و حال نداره همه زورکی میخندن یا کار میکنن یا زندگی میکنن... روز 23 آذر بود که عمو رو بردن اتاق عمل ، خیلی روز سختی بود میتونم بگم نفس گیر بودش ، یه جورایی هییچکس نمیتونست کاری بکنه فقط هممون توی دلمون فریاد خدا خدا داشتیم ... خدا رو هزار مرتبه شکر عمل خوبی بود ، البته نتیجه عمل کوتاه مدت نشون داده نمیشه ولی یه مرحله رو گذروندیم ، امیدوارم خدای مهربون غنجه های پاک کمک کنه تا همچی مثل قبل بشه آمین آمی...
نویسنده :
مامان منیره
8:09